top of page
Search

بررسی حضور هزاره‌های اهل سنت در ۲۷ روستای غور(بر مبنای ادعاهای مطرح شده در کتاب هزاره‌های اهل سنت)




بررسی حضور هزاره‌های اهل سنت در ۲۷ روستای غور

(بر مبنای ادعاهای مطرح شده در کتاب هزاره‌های اهل سنت)

جلال‌الدین جلال

چکیده

بحث قومیت غوری‌ها یکی از موضوعات پرچالش و جنجالی در پژوهش‌های تاریخی و مردم‌شناسی کشور بوده است. تاریخ‌نگاران و قوم‌نگاران بیشتر با توجه به وابستگی قومی خودشان درباره‌ی هویت غوری‌ها قضاوت کرده‌اند. اگر تاریخ‌نگاری پشتون بوده، غوری‌ها را از دوران فرمانروایی‌شان تا به امروز، پشتون دانسته است. به همین ترتیب، اگر تاریخ‌نگار ترک‌تبار، تاجیک یا هزاره بوده، نیز قضاوت مشابهی داشته است. در سال‌های پسین، بحث رابطه‌ی تاجیک و ایماق در غور به‌عنوان یک موضوع جدی و داغ مطرح بوده است. برخی ایماق را قومی جداگانه می‌دانند، عدۀ دیگر ایماق را زیرمجموعه‌ی قوم تاجیک به شمار می‌آورند و گروهی نیز بر این باورند که واژۀ ایماق به‌معنای «قبیله» و «طایفه» است و نه یک قوم مشخص. این دیدگاه‌های گوناگون و متناقض وضعیت را پیچیده‌تر کرده است. از سوی دیگر، دکتر حفیظ شریعتی (سحر) در کتاب «هزاره‌های اهل سنت»، بخش بزرگی از مردم غور را هزارۀ اهل سنت خوانده است.

برای روشنی این مسأله‌ی پر اختلاف، سه راهکار یا سه روش بررسی می‌تواند مطرح باشد. نخست، پژوهش‌های کتابخانه‌ای و تاریخی که با تطبیق آن‌ها با مردم امروزی می‌توان به بررسی پرداخت که قومیت غوری‌ها چیست. این روش، چنان که تجربه نشان داده، به‌سادگی به نتیجه نمی‌رسد، چراکه هر گروه از تاریخ‌نگاران و مردم‌شناسان بر پایۀ برداشت خود از مسأله اصرار می‌ورزند و روی دیدگاه‌شان پافشاری می‌کنند. راه دیگر، آزمایش DNA و پژوهش‌های ژنتیکی است. اما این روش نیز، با توجه به شواهد موجود، به اختلاط و آمیختگی نژادی می‌انجامد و پاسخی روشن دربارۀ قومیت هر فرد یا گروه به دست نمی‌دهد. در نهایت، راه سومی مطرح است که قومیت را به‌عنوان مفهوم فرهنگی، نوعی احساس و باور و شناخت سیال و متغیر از خود می‌داند. بر اساس این دیدگاه، در مطالعۀ قومیت یک گروه می‌توان از آنها پرسید که خود را متعلق به کدام قوم می‌دانند. هرکس خودش را وابسته به هر قومی که می‌داند، همان قوم به‌عنوان هویت قومی‌اش پذیرفته می‌شود.

بر پایۀ همین نظریه، در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه، از تعدادی از روستاهایی که به‌طور مشخص در کتاب «هزاره‌های اهل سنت» به عنوان هزارۀ اهل سنت معرفی شده‌اند و مردم نیز لااقل در غیاب گاهی برخی از آنها، نه تمام‌شان را به نام‌های هم‌چون هزارخانه، هزار بیک، هزاری و هزاره می‌خوانند، پرسیده شده است. هم‌چنان به تعدادی از روستاهای وابسته به طایفه‌هایی که در کتاب «هزاره‌های اهل سنت» به‌عنوان هزاره‌های اهل سنت خوادنده شده اند نیز مراجعه شده است. در نهایت از ۸۶۹ نفر که هرکدام به حیث نمایندۀ یک خانواده شمرده شده است، در شهرستان‌های تیوره، تولک، دولینه، فیروزکوه، دولتیار، چهارسده و مرغاب پرسیده شده است که خود را از کدام قوم می‌دانند؟ بر اساس تحلیل و جمع‌بندی پاسخ‌ مردم روستاها و طایفه‌های که در کتاب هزاره‌های اهل سنت، هزاره خوانده شده اند، از میان ۸۶۹ نفر  ۷۷.۱۰٪ خود را تاجیک، ۱۱.۰۵٪ خود را ایماق، ۸.۴٪ خود را هزارۀ اهل سنت، ۲.۴۱٪ خود را افغان(پشتون)، ۰.۴۶٪ خود را سید، ۰.۱۲٪ خود را ترکمن و به همین ترتیب ۰.۴۶٪ دیگر گزینۀ سایر اقوام را انتخاب کرده اند.

واژگان کلیدی: غوریها، قومیت، هویت، هزاره‌های اهل سنت.


متن کامل مقاله در قالب پی دی اف را در ذیل دانلود کنید





 
 
 

Comments


bottom of page